هاهاهاها:))
یارو تو جهنم بوده، سرشو میکنه تو بهشت
میگه: آب جوش میخواین ؟؟؟
میگن نه ...
میگه باشه، پس من یه دونه موز برداشتم !!!
.
با خانواده نشسته بودیم داشتیم شبکه خارجی میدیدیم
یهو داداشم(با 20 سال سن) برگشت گفت:
"اه ببینین این خارجیا از بچگی بلدن خارجی حرف بزنن"
به نظرتون امیدی هست بهش ؟
.
پسره به زور سنش 13 سال میشه
استاتوس زدهGalexy S4 یا IPhone5 کدومش
اگه یکیش رو برام نگیرن شب خونه نمیرم !!
من سن اون بودم یه دونه از این عینک شنا داغونا داشتم
حموم که میخواستم برم با خودم میبردم ،
بعدش تشت رو آب میکردم با کله میرفتم توش و ساعتها
به شادی میزیستم …
.
قبلنا پشه ها فقط دست و سر و گردن میخوردن
الان لب میخورن
ترسم از آیندست. . . ما هم که خوابمون سنگــــــــــــین :دی
+بی شوخی یکیشون پشت چشممو زده الان دارم با یه چشم براتون مینویسم:(
.
اخبار میگه : از هر 5 ایرانی 1 نفر از اسهال رنج میبره
این یعنی اون 4 تای دیگه از اسهال لذت میبرن عایا؟؟
.
قلم چی دیگه کم مونده اینو تبلیغ کنه:
به نام خدا مسی هستم... بهترین بازیکن جهان...
از سال دوم دبیرستان عضو کانون قلمچی بودم..
.
طرف اس ام اس داده که اگه این اس ام اس رسید
یه میس کال بزناگه نرسیددو تا میس کال بزن!
دو تا میسکال زدم بهش بعد نوشته
دهن این ایرانسلسرویس
که هیچوقت اس ام اس ها نمیرسه!!!
آخه آدمم اینقد اولاغ؟؟؟
دارم فکر میکنم آمریکا از چی می ترسه
حمله نمیکنه؟؟؟؟
.
طرف پست گذاشته که : "ملت دو ساعت
خونه خالی
گیرشون میاد، دنیا رو تو همون دو ساعت فتح می کنند.
من یه هفته خونه خالی دارم مفید ترین کارایی
که کردم، اینه که تو خونه با شورت می گردم و
وقتی می رم حموم یا دستشویی در رو باز میذارم"
بعد یکی خیلی خالصانه اومده زیرش کامنت گذاشته که :
"با پارچ هم آب بخور خیلی حال میده:))
.
رسیدم توی کوچه مون ، دیدم یه خانومی داره ماشینش
روبین دوتا ماشین دیگه پارک می کنه….
جای پارک خیلی کم بود و بنده خدا حسابی کلافه شده بود….
وایستادم و فرمون دادم بهش ،
« بیابیاااا، خب!حالا فرمون رو کامل برگردون!
خوبه خوبه، خاموش کن.»
بعدش هم بدون اینکه منتظر تشکر خانومه بشم راه افتادم
برم که دیدم خانومه صدا کرد و گفت دستت درد نکنه
زحمت کشیدی!!!!
گفتم خواهش می کنم ، کاری نکردم…
گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در می اومدم… +قابل توجه پترررررس:)
.
بچه بودم، سوپر ماریو (قارچ خور) بازی می کردم،
منم فک می کردمقارچبخورم بزرگ می شم،
مدت ها سرمو می زدم زیر طاقچه خونه مون
که ازش قارچ بیاد بخورم، داشتم دیوونه میشدم
که بابام کارگر گرفت طاقچه رو خراب کرد.
.
دختـــــره متــــــولد 1382 نوشــــــته : عشــــق یا هـــــرزگی؟ از تنــــها بودنــــــــم راضــــی نیـستم !! اما خوشحالم که با خیلی ها نیستم اونوقت من کــــه 10 ســـالم بــــــــودهواپیما که رد میشد براش بای بای میکرد م تا برام بوق بزنه:)) . یه پسر دختر کوچولو دست تو دست هم از مهدکودک میومدن به پسره گفتم وقتی با یاری دیگه چی کم داری؟؟ برگشته میگه:خونه خالی!! بچه که نیستن گودزیلان!!! . +خب دیگه من برم..اگه نظر نذاری من حس میکنم سواد خوندن نداری:))
[ یکشنبه 92/6/3 ] [ 2:16 عصر ] [ ساندیس ]
