سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به سلامتی مادر و همیشه و همیشه فقط مادر …

من اومدم

سلام
سال نو همه مبارک.آره میدونم یه خورده دیر دارم میگم ولی خوب هویجوری گفتم.هرکس هم عیدی منو نداده، الان بیاد بده. راستی واسه همه اونایی که واسم پیام گذاشتن و من نبودم که بخونم و جواب بدم از خدا طلب بخشش میکنم. پارمیدا جون تولدت هم مبارک،شرمنده روز تولدت نبودم بهت تبریک بگم. زینب جونم چطوره ؟خوبه؟ تا تهران اومدی یه سر به ما نزدی؟ خیلی بیمعرفتی مانکن.نمیدونم شماها کجاها رفتید ولی امیدوارم به همه خوش گذشته باشه ولی بدون من صفایی نداره اما مییدونم که جای من خالی بود. منم رفتم شمال،جای همتون خالی بود.ولی این کرمک خیلی نامرده. میدونید چرا ؟ چون منو دعوت کرد عید دیدنی خونشون، بعد که من رفتم ، منو خونشون راه نداد. البته میدونم دست خودش نیست. خوب دست منم نیست راستی دست کیه؟
راستی از پارمیدا،کرمک،اعظم،لیلا متین،ستایش،ساحل،هستی،داداش کوچیکه،سارا،سبز،نسیم،برن،شبانه وشبنم،یلدا،امیر،نسیم و جمیع ازدست رفتگان نهایت تشکر را دارم که واسه مطالب وبلاگ ما نظر گذاشتن.بدینوسیله از تمامی اقوام وآشنایان این جانب تقاضا دارم که برای بازدید مجدد به این وبلاگ مراجعه کنند وما را با نظرات نه چندان زیبای خویش مستفیض فرمایند(راستی هرکس میدونه مستفیض چه جوری نوشته میشه بهم بگه چون بلد نیستم) از طرف پترس و زینب جون.
راستی اسم جدیدم چطوره؟ (پترس) اگه گفتید چرا این اسمو انتخاب کردم؟ هرکس بگه  کرمک به اون یه جایزه میده.
وقتی رفته بودم شمال فکر کردم رفتم دبی. آخه نمیدونید که چه خبر بود. همه یه جورایی باهم بودن البته یه خورده نزدیکتر شاید بشه گفت رو هم، شاید هم.......!!!
توی شمال چیزی به نام مانتو وجود نداشت، شما میتونستید انواع عروسکهای زیبا رو توی شمال ببینید.البته من ندیدم چون من چشمامو بسته بودم. بچه ها واسم تعریف کردن. میدونید که آخه من بچه ی خوبی هستم.ولی خوب منم زیر چشمی یه چیزایی رو دیدم. شب رفتیم کنار دریا خوب اولش همه چیز عادی به نظر میرسید ولی یه کم که جلو تر رفتیم یه چیزایی دیدم که بهتون نمیگم. آخه یه خورده زشته. اصلا اگه دوست داشتید بدونید خودتون میرفتید میدیدید. ولی خوب هرکس خواست بدونه که چی دیدم بیاد توی خصوصی تا گردنشو بشکونم.



[ یکشنبه 89/1/15 ] [ 2:47 عصر ] [ پترس ]

نظر