سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به سلامتی مادر و همیشه و همیشه فقط مادر …

من اعصاب ندارما...

یه زمانی اینجا حدود 20تا نویسنده داشتو واسه خودش برو بیایی داشت.

ی پریناز داشت(ی کار ازش خواستیم بی معرفت دیگه حتی حالمونم نپرسید، ایشالا که خوشبخت شه)

ی مامان رها داشت که رفت شوهرو مارو بیخیال شد( فکر اقتصادیش خوب بود. اونم خوشبخت شه)

ی پارمیدا داشت که هنوزم داره ( الان مدیره و همه کارای وبلاگو اون انجام میده، دستش درد نکنه)

ی زینب داشت که الان گرفتار کنکورشه (ایشالا که قبول شه دوباره برگرده)

ی دختر بزرگ داشت که هنوزم داره( رانی خودمون که الان شده مامانمون، همش درحال کتک زدن بچه هاست)

ی دختر کوچیک داشت اسمش غزل بود ( از اونوقت که دانشگاه قبول شد جوگیر شد دیگه نیومد)

ی مریم داشت که اونم بعضی وقتا هست. تازگیا بیشتر هست (اونم مشغول درساشه، دخترک شیطونه)

ی داداش بزرگ داشت به نام حاج رحیم ( کوچیکشم هستیم هنوز. سایش بالا سرمونه)

ی پسر بد داشتیم که بابای خانواده بود. رفت سربازی بعد مامان رها طلاق گرفت ازش بعد اونم رفت ی زن جدید گرفت

دیگه کی رو نگفتم؟؟؟؟.....

یادم نمیاد کسی


آهان...ی عاطفه هم بود که همیشه میومد ضد من مینوشت، عقل نداشت اما دلش پاک بود هههههههه شوخی کردما، دختر خوبی بود

ی نفرم بود چند سال پیش ی زهرا نامی هم میومد همیشه واسم کامنت میذاشت. بنده خدا خیلی سختی تو زندگی کشیده بود. به من میگفت داداش پترس، وبلاگشو حذف کرد

ی پترسی هم بود که خیلی بچه هارو اذیت میکرد. همش همتونو سرکار میذاشت، همش آپ میکرد روحتون شاد میشد. اونم فشار زندگی باعث شده یخورده مث قبل انرژی نداشته باشه

هی روزگار...

اما کور خوندید،  من هنوز هستم پوزخند هنوزم همون اذیتا هست

اینجا دیگه وبلاگ تخصصی پترس میباشد

خب پترس وارد میشووووووووووود..... با کلی انررررررررژژژژژژژی

اینم گذاشتم که روانتون شاد شه...

.....

دختره تو کامنت یکی از وبلاگا گذاشته بود : " نرو "  دردناک ترین التماس دنیاست دلم شکست
بعد من رفتم زیر کامنتش نوشتم :

“ولی به نظر شخص مــن، نرو یکی از بهترین نرم افزارهای رایت سی دیه !!”

اصلا این دخترا الکی با همه چیز احساسی برخورد می کنن نمیدونم چرا!!!



[ جمعه 92/2/27 ] [ 1:35 عصر ] [ پترس ]

نظر