تولد بابا جونی مبارک!
وای خدای من چقدر دلم براتون تنگ شده بچه ها
یه دنیا سلام و آرزوی سلامتی واسه همتون
یه وقت فکر نکنین بی معرفت شدم یا دوستای جدید پیدا کردما بخدا بدجور گرفتارم
دانشگاه و سرکار از یه طرف چیزای دیگه هم از طرف دیگه
راستی چند روز پیش تولد بابامون بود ... من خییییییلی زودتر میخواستم بیام و یه مطلب بذارم که بدونه ما به یادش هستیم ولی واقعا فرصت نشد.
با حدود یه هفته تاخیر مراسم تولدو اجرا میکنیم:
تفللللللللللللللللللللت تفففففففففففففلت تفللللللللللدت مبااااااااااااااالک بیا شمعارو فوت کن که (همش) زنده باشی!
.... جان !
صمیمانه از طرف خودم و بقیه تولدتو تبریک میگم و برات آرزوی بهترین هارو میکنم!
ببخش دیر شد ... معذرت معذرت معذرت!
دیگه عاقل شدم هرکاری میکنم مسخره بازیم نمیاد ... درکم کنید دست خودم نیست!
زیر بارمسئولیت و بچه ها و بابای بچه ها که بیکاره کمرم خم شده! J
یوهاهاهاهاهاهاها
بچه ها دلم براتون یه کوشوله شده ایشالا از ماه آینده تند تند میام تو وب و بهتون سر میزنم!
همتونو دوست دارم و به یادتون هشتم ولی خشتم!
[ یکشنبه 90/8/22 ] [ 12:13 عصر ] [ پریناز ]