مرخصی اجباری ..... !
به آسمون سپردم چشم از تو برنداره ... مراقب توباشه، سرت بلا نیاره ... تا تو نخوای نتابه ،
دلت گرفت بباره ...
سپردم باتو باشه هرگزتنهات نذاره.... !
سلام به دوستای مهربون خودم ...
خیییییییلی دلم براتون تنگ شده بود !
الانم اومدم که بگم شاید یه مدتی نتونم بیام تو این وبلاگ پیشتون البته با اجازه ی نبات جون ....
میخوام بدونین که خیییییلی دلم براتون تنگ میشه ...
و به یاد همتون هستم !
اینم یه شعر که تقدیمش میکنم به ...
تنها عشق زندگیم ..... بخاطر تموم مهربونیاش !!
راهیه یه کوله راهم
کوله باره عشق رو بستم
دیگه از خودم بریدم
دیگه از آینه خستم
تویی کعبه ی وجودم
دور چشمای توگشتم
نکن از دلم گلایه
باید از تو میگذشتم...
[ دوشنبه 90/2/26 ] [ 12:1 عصر ] [ پریناز ]