سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به سلامتی مادر و همیشه و همیشه فقط مادر …

یک شعر پر از خاطره

این شعر دوبار پخش شده یه بار اول انقلاب بار دوم شعر ستاد م.ح. م بود شعر خیلی قشنگ و پر مفهمیه نتونستم لینک دانلودشو بذارم چون همشون شامل بند ف هستن برا همین متنشو گذاشتم خودم دانلود کردم خیلی قشنگه بتونید دانلودش کنید خیلی خاطره انگیزه حتی اگرمثل من  بار اولتون باشه که گوشش میدید
این رو تقدیم میکنم به شخصی که در متن نامش مخفف گفته شد تولدش مبارکگل تقدیم شما

سر اومد زمستون،شکفته بهارون
(گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون)2

کوهها لاله زارن،لاله ها بیدارن
(تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن)2

توی کوهستون،دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم داره میاره

(توی سینه ش جان جان جان)2
یه جنگل ستاره داره، جان جان، یه جنگل ستاره داره

سر اومد زمستون،شکفته بهارون
(گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون)2

لبش خنده نور،دلش شعله شور
(صداش چشمه و یادش آهویِ جنگل دور)2
 
توی کوهستون،دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم داره میاره

(توی سینه ش جان جان جان)2
یه جنگل ستاره داره، جان جان، یه جنگل ستاره داره
خدایی خیلی وقت بود حرف سیاسی نزده بودم بدن درد داشتم پوزخندنترس پترس فیلتر نمیشی مطمین باشقاط زدم


[ یکشنبه 91/12/13 ] [ 10:15 صبح ] [ پارمیدا ]

نظر

بهار

بهار خواهد آمد
از پشت حصار تاریک
 تا بارش باران
 تارویش برگ راهی نیست

 

اگه اصل مفهومشو فهمیدیدنکته بین



[ پنج شنبه 91/12/3 ] [ 6:5 عصر ] [ پارمیدا ]

نظر

ما چند نفریم؟

گویا من باید همیشه وظیفه خطیر آپ کردن رو به عهده بگیرم چشم اینبارهم من مینویسمنکته بین

از زمانی که دخی خاله یعنی غزل اومده چیزای زیادی داره دستگیر ما میشه طبق حرفهای مامان رها این غزل خانم دختر خاله ما نیست اونم آبجی ماست واااااینمی دونم این مامان رها و بابای بد چند تا دیگه از این بچه ها دارن ؟شاید ما یه 20 تا بشیم کسی نمی دونه اره خواهران و برادر عزیز اینجوری که بوش میاد جمعیت ما بیش از اینهاست فک کنم جمعیت ایران به این ترتیب بشه همون آرمان جناب رییس ج محترم یعنی بشه 150میلیون نفر پوزخند باور کنید حالا یه سوال مطرح میشه این همه بچه اسمشون تو شناسنامه این مادر و پدر موفق هست پس پول یارانشونو میگیرن حالا یکی به من بگه کی پول یارانه این همه بچه رو میخوره چرا ؟با وجود این همه مهر و محبت از سوی رییس ج ماهنوز گشنه ایم؟ چرا ؟ببینید خانواده رو ,از هم پاشیدیدم به خاطر نداشتن نون گریه‌آورگریه‌آورکی جوابگوی ماست ؟یچه ها یک صدا بگی ما پول یارانمونو می خواهیم بلند بگید باید تکلیفمون مشخص شه آفرینخواهش میکنم من متعلق به همه خواهران و برادران پیدا و پنهان هستم



[ سه شنبه 91/11/17 ] [ 8:17 عصر ] [ پارمیدا ]

نظر

میلاد پیامبر

حق چو دید آن نور مطلق در حضور
آفرید از نور او صد بحر نور
آفرینش را جز او مقصود نیست
پاک دامن تر زاو موجود نیست
میلاد نبی اکرم (ص) و امام صادق(ع)گرامی باد



[ دوشنبه 91/11/9 ] [ 3:49 عصر ] [ پارمیدا ]

نظر

ترول D:



[ یکشنبه 91/11/1 ] [ 4:45 عصر ] [ پارمیدا ]

نظر

فرق دخترای گل با پسرا!!

وقتی یک دختر حرفی نمیزند میلیونها فکر در سرش می گذرد

وقتی یک دختر بحث نمیکند عمیقا مشغول فکر کردن است

وقتی یک دختر با چشمانی پر از سوال به تو نگاه میکند یعنی نمی داند تو تا چند وقت دیگر با او خواهی بود

وقتی یک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسی تو می گوید: خوبم یعنی اصلا حال خوبی ندارد

وقتی یک دختر به تو خیره می شود شگفت زده شده که به چه دلیل دروغ می گویی

وقتی یک دختر سرش را روی سینه تو می گذارد آرزو می کند برای همیشه مال او باشی

وقتی یک دختر هر روز به تو زنگ میزند توجه تو را طلب می کند

وقتی یک دختر هر روز برای تو [اس ام اس] می فرستد یعنی میخواهد تو اقلا یک بار جوابش را بدهی

وقتی یک دختر به تو می گوید دوستت دارم یعنی واقعا دوستت دارد

وقتی یک دختر اعتراف می کند که بدون تونمی تواند زندگی کند یعنی تصمیم گرفته که تو تمام آینده اش باشی

وقتی یک دختر می گوید دلش برایت تنگ شده هیچ کسی در دنیا بیشتر از او دلتنگ تو نیست



و امــــــــــا .....وقتی یک پسر حرفی نمی زند حرفی برای گفتن ندارد


وقتی یک پسر بحث نمی کند حال وحوصله بحث کردن ندارد

وقتی یک پسر با چشمانی پر از سوال به تو نگاه می کند یعنی واقعا گیج شده است

وقتی یک پسر پس از چند لحظه در جواب احوالپرسی تومی گوید: خوبم یعنی واقعا حالش خوبه

وقتی یک پسر به تو خیره می شود دو حالت داره یا شگفت زده است یا عصبانی

وقتی یک پسر هر روز به تو زنگ میزند او با تو مدت زیادی حرف می زند که توجه ات را جلب کند

وقتی یک پسر هرروز برای تو [اس ا م اس] می فرستد بدون که برای همه "فوروارد" کرده

وقتی یک پسر به تو میگوید دوستت دارم دفعه اولش نیست (آخرش هم نخواهد بود)

وقتی یک پسر اعتراف می کند که بدون تو نمی تواند زندگی کند تصمیم شو گرفته که تورو اقلا واسه یه هفته داشته باشه



[ پنج شنبه 91/10/21 ] [ 4:41 عصر ] [ پارمیدا ]

نظر

جملات زیبا برای اربعین

 

اس ام اس اربعین سری 2

 

بسوز ای دل که امروز اربعین است / عزای پور ختم المرسلین است

قیام کربلایش تا قیامت /سراسر درس، بهر مسلمین است

اربعن حسینی تسلیت باد

 

/////////////////////////////////////////////////////

 

به یاد کربلا دل‏ها غمین است

دلا خون گریه کن چون اربعین است . . .

 

/////////////////////////////////////////////////////

 

بــاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن / جوش زند خـون حـسـیـن از زمیــن

شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن / جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین . . .

 



[ یکشنبه 91/10/10 ] [ 9:0 صبح ] [ پارمیدا ]

نظر

اولین زنی که مد را به ایران آورد که بود؟!

حتما متوجه شدید وقتی پوشاکی در ایران مد می شود تقریبا همه دوست دارند آن را تهیه کنند و بپوشند.

این مختص ایران نیست و در تمام دنیا افراد بسیاری هستند که به دنبال مد هستند.اما مد چگونه وارد ایران شد و اولین چیزی که به عنوان مد در کشور اصطلاح شد چه بود.آنگونه که شواهد تاریخی نشان می دهد از سالهای آغازین دهه 20 خورشیدی برای اولین بار حرف ازمد و سالن های مد بین زنان خانواده های اعیان تهرانی به میان آمد ، اما ابتدا موضع غالب جامعه به این قضیه با دیده اکراه بود .

شروع قصه

زینت جهانشاه حدود 1931 میلادی، به همراه پدرش سرهنگ حبیب الله فرود سرپرست محصلان وزارت جنگ آن روزها ایران را به مقصد آلمان ترک کرد .سرهنگ برای مأموریت به برلن رفت و دخترش را به مدرسه دخترانه لته فراین که یک آموزشگاه بین المللی معروف بود، سپرد . لته فراین جایی بود که دخترها با علم خانه داری تکمیلی، آشنا می شدند و علاوه بر آن باید چیزهایی را مثل تندنویسی و ماشین نویسی، هم یاد می گرفتند . به مدت یک سال و نیم علوم قضائی، آشپزی ، پرنده شناسی، حیوان شناسی و حتی نحوه ذبح و تمیز کردن و پختن جانوران، خیاطی، لباسشویی، اتو و رفو ، وصله کردن لباس و ... هم در این مدرسه به زینت جوان تعلیم داده شد. بعد از آن او با یک افسر ازدواج کرده و برای اقامتی که دو سال و نیم طول کشید راهی برن پایتخت سوئیس شد. آنجا بود که زینت علاقه خود را به هنر خیاطی جدی تر از گذشته دنبال کرده و یک سال تمام را صرف یادگرفتن روش برش روی مانکن از یک خانم سوئیسی کرد. گرچه وابستگی نظامی شوهرش باعث شد آنها سوئیس را هم ترک کنند اما در عوض به شهری پاگذاشتند که یکی از مراکز اصلی صدور مد به تمام دنیا بوده و هنوز هم هست ؛ پاریس.

از بوتیک های پاریس تا خیاطخانه تهران

زینت جهانشاه تخصص خیاطی خود را در پاریس گرفت. سپس از بالمن که آن روزها چندان شناخته شده و معروف نبود برش و دوخت آموخت.در مدت یک ماه این دختر ایرانی به رموز خیاطی مدرن وقت، همین طور طرز اداره یک بوتیک پی برد. همین قضایا به او کمک کرد تا یک سال پس از بازگشت به وطنش بتواند اولین بوتیک ایرانی را در تهران تأسیس کرده و نام خود را به عنوان اولین کسی که پای مد را به ایران باز کرد، در تاریخ ثبت کند.

نمایشی که خیاطخانه او را معروف کرد

در سال 1321 زینت جهانشاه به همراه همسرش از سوئیس به ایران برگشت. یک سال بعد، او خیاطخانه خود را در خیابان امیریه تأسیس کرد و با همراهی 5کارگر هر آن چه را که در طول سفرها و اقامتش در فرنگ آموخته بود به خانم های تهرانی عرضه کرد. با فرستادن کارت دعوت و پیغام و چند تلفن به خانم های معتبر ، زینت موفق شد پای حدود 15 نفر از زنان سرشناس شهر را به نمایش افتتاحیه خیاطخانه اش باز کند. بیشتر این خانم ها، از فرنگ رفته ها بودند و با نمایش مد لباس، آشنایی داشتند .

در این مراسم 90 دست لباس زنانه مخصوص صبح، عصر و شب به نمایش گذاشته شد . معرفی لباس ها را هم خود جهانشاه برعهده داشت و موقع نمایش هر کدام، اسم و توضیحاتی درباره شان میداد. جالب است بدانید نام تمام این لباس های ایرانی از روی فصول سال یا گل ها انتخاب شده بود. هر چند که جنس پارچه هایشان مثل تمام پارچه های مصرفی آن سال ها، فرنگی بود و متری 20 تا 25 تومان، قیمت داشتند. مد لباس های طراحی شده توسط جهانشاه هم، بیشتر مطابق مد کریستین دیور بود. این لباس ها بیشتر به رنگ سیاه و قهوه ای و قیمتشان به عنوان مثال برای پیراهن بعدازظهر 50 تومان و پالتوها 100 تومان بود . نمایش دو ساعت و نیم طول کشید و اتفاقاً نه تنها خانم های حاضر در مجلس، بلکه تمام آنها که وصف نمایش خیره کننده خیاطخانه جهانشاه را شنیده بودند ، استقبال زیادی از جادوی مد او کردند.

دستمزد دوخت لباس

مانکن هایی که باید لباس های این برنامه در تن آنها نمایش داده می شد از بین خانم ها و دختران دوست و آشنا انتخاب شده بودند. خوشبختانه چون محیط خیاطخانه و این برنامه خاص کاملاً زنانه بود، از طرف خانواده این مانکن های آماتور و خودشان مخالفتی صورت نگرفت. اما به هر حال آموزش طرز راه رفتن ، ایستادن و نمایش لباس دردسرهای زیادی داشت. این دخترخانم ها بین 18 تا 25 سال سن داشتند و پرو و آماده کردن لباس هایشان 3 ماه طول کشید.

البته برخلاف تصور گیسوان مانکن ها ساده و بی آرایش بود، چون در آن زمان سلمانی رفتن و آرایش مثل امروز، امری عادی نبود. مانکنها نه تنها بابت این مانکن شدن از زینت جهانشاه دستمزدی نگرفتند، بلکه تعدادی از لباس ها را هم خریدند و رفتند!

اجرت دوخت لباس در خیاطخانه به این شرح بود: لباس روز از 110 تا 150 تومان ، لباس شب بین 200 تا 250 تومان ، کت و دامن یا پالتو با روسری300 تومان.

دوران بازنشستگی

زینت جهانشاه تا سال 1347 کار خیاطی را ادامه داد. در این مدت چندباری محل خیاطخانه اش را تغییر داد، تا این که بالاخره بعد از تولد دخترش زهراکم کم خود را بازنشسته کرد. او شروع کننده راهی بود که با تأسیس خیاطخانه های متعدد و رواج مد و مدگرایی در ایران، آرام آرام رشد کرده و حالا از مرز 70 سالگی هم گذشته است.



[ سه شنبه 91/9/21 ] [ 7:0 عصر ] [ پارمیدا ]

نظر

بامزه ببینید

یه حدیث داریم که میگه:ای کسانی که همش میرید سراغِ یخچال.

هر از چندگاهی هم درِ فریزر رو هم باز کنید ,


شاید بستنی‌ای آنجا خفته باشد

 


خیلی خنده‌دار این الان اینجوریه بزرگ شه چی میشه



[ چهارشنبه 91/9/8 ] [ 6:27 عصر ] [ پارمیدا ]

نظر

شعر محرم

سلام محرم بر همه تسلیت باد والا داش پترس منو مدیون کرد گفت پارسال شعر گذاشتی امسال هم بذار چشم داداش پترس اینم یه شعر قشنگ بعدم گفتی دعا کنم چشم اما شما هم منو دعا کنیدبرا ی خوندن شعر روی بشنو از نی کلیک کنید


بشنو از نی چون حکایت ها کند


از سر ببریده ای هر دم حکایت ها می کند


بشنو از نی چون شکایت ها کند


وز لب خشکیده ای هر دم حکایت ها کند


بشنو از نی در ره دلدادگی


در زه دلدادگی فرزانگی


بشنو از نی آن به غایت راستین



حامل راس حسین اندر زمین


بشنو از نی از زمین کربلا



ناله و نفرین و آه و نینوا


بشنو از نی چون حکایت ها کند


از بدی های زمین هر دم شکایت ها کند


بشنو از نی از زبان اهل دل


راستگویان در سرای اهل دل


بشنو از نی واقعه از کربلا


کاروان کی میرسد در نینوا ؟


بشنو از نی ، آن زمان سلطان حسین



بی بدن قرآن قرائت می کند راس الحسین

 

منبع:http://www.iran30t.com/f428/a-17023.html

بعد نوشت: بچه ها آبجی ها بابایی داش پترس وبلاگ عشقولانه به روزه  



[ پنج شنبه 91/8/25 ] [ 11:21 عصر ] [ پارمیدا ]

نظر