سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به سلامتی مادر و همیشه و همیشه فقط مادر …

هورااااااااااااااااااااااااااا :)

بعضی ها هستن وقتی دست تو دماغشون میکنن دهنشون کج میشه و 116 تا عصب صورتشون درگیر میشه...  مث پترس

اسم پوشه های کامپیوتر دخترا؟
music
image
عکس های خودم
اسم پوشه های کامپیوتر پسرا؟
ujyhly7i
lk; uiogh;
vhjddd4ddddd

رفتم شیرینی بخرم به شیرینی فروشه میگم این شیرینی کشمشیا چرا توش کشمش نیست؟ یارو میگه شما شیرینی ناپلئونی می خرین لا هر کدوم ناپلئونه؟
تا حالا اینقد قانع نشده بودم تو زندگیم: |

بَ رَ بَ بَ
همون برو بابای خودمونه
اینو در پاره مواقع با دهنی کج، واسه تضعیف روحیه طرف بکار میبرن...


میگم اصلا صد آپ کردن نداشتماااااااااااااااا فقط خواستم به پترس بفهمونم که ما بچه های باهوشی هستیم

حاجی برگرد ........ نرووووووووووووووووو

توهم مث من نمیتونی دووم بیاری نروووووووووووو (با حاجی بودمااااااااااا )



[ سه شنبه 92/5/15 ] [ 10:46 عصر ] [ پریناز ]

نظر

فندق و سنجاب

سلام به همه اونایی که آدمو مجبور میکنن تا ماهی یک بار بیام واستون سخنرانی کنم(مثل احمدی نژاد) پوزخند

خب میبینم که هنوز دعوا سر چسبوندن رو مطلب همدیگه ادامه داره

اینجا همه دارن میچسبونن رو هم، همه هم از دست هم شاکین

مثلا این وبلاگ قانون داره. والا به قرعان

من دیدم 24 ساعت زمان زیادیه که بخواید منتظر شید تا بتونید آپ جدید کنید! کردمش 12 ساعت!

ولی هنوزم میبینم که مشکل حل نشده و همه میچسبونن رو هم

خب عزیز من، این پارسی بلاگ یک سری امکانات گذاشته که این مشکلو حل میکنه.

شما میتونید واسه مطلبتون زمان تعیین کنید

یعنی میتونید ی مطلبو واسه یک زمان خاص تعیین کنید که نه دعوا شه نه به کسی بر بخوره.

بعد مطلبتون در همون زمانی که خواستید میاد رو صفحه

جل الخالق... میبینید علم چقد پیشرفت کرده؟

بعدشم حالا اگه کسی چسبوند رو مطلبتون، لطف کنید خصوصی بهش بگید تا بهش بر نخوره

البته با ادب باشید

حاجی هم عشق منه. حاجی برگرد، قهر واسه بچه هاست. من خرابتم دربست

هان چیه؟؟؟ چرا اینجوری نیگا میکنید؟؟؟!!!! یعنی فقط شما میتونید حاجی رو دوس داشته باشید؟؟

راستی  یک بیت شعر میذارم حالشو ببرید

الهی فندق بشی سنجاب بشم گازت بگیرم

بعدش سمی باشی مسموم بشم برات بمیرم

حالا جو نگیرتون همتون خودتونو شبیه فندق کنید بیاید جلو من. من اصلا حس و حال مردن ندارم

اون شاعرش یکی دیگه بوده ، برید جلوش صدای فندق دربیارید

 



[ سه شنبه 92/5/15 ] [ 2:42 عصر ] [ پترس ]

نظر

تــــــــلخ نویس

ســــــــــــلام دوستان خوبم  من خوبم خوبین؟

چه خبرا هوم؟

د بگین دیگهـــــ؟

نگین!!!!

بریم کهــــ داشته باشیمـــــــــــــ.....

 


کــآش زمسـتــآن بیــآیــَد..!

تــآ نــَفس عـَمیقـی بکشــَم..

و خــُنـَک هــآی بـآرانــ و نــَسیمَــش،

مــَرحــــــَمی بــآشــَد

بـــَر دِل ســـــوخــته ام ...!

 


باران بهانه ای بود..
که زیر چتــرمن، تاانتهای کوچه بیایی.
ای کاش....!
نه کوچه انتهایی داشت،،
و نه باران بند می آمد!!!

 

لیاقت میخواهد بودن در شعرهای دختری که با تمامی عشقش نبودنت را

اشک میریزد تعجب نکن!!
در بی لیاقتی تو شکی نیست ....
اینجا دلیل بودنت میان بغض هایم خریت خودم است نه لیاقت تو......!!!!


 


کافے ست کسے اسمم را صدا بزند
بعد از اسمم ویرگولے بگذارد !
کمے مکث کند و بگوید :
/ خوبے / ؟! آن وقت هیچے نمے گویم
و فقط از گریهـ منفجر مے شوم ....

 

 


شبها وقتی می خوای بخوابی میبینی کسیو نداری ..
که بهت فکر کنه ..

اینجاست که :

میــفـهـمـی بــرخــلــاف شـلــوغـیــه درونــــت ... چــقـــدر تـنهـایــی . . .

 


همه چیز زود شروع شد
عاشقی !
دلتنگی !
رفتن تو …
اما نمیدانم چرا تمام نمیشود ؟
عشق تو در من !

 

 

گفتند عینک سیاهت را بردار...
دنیا پر از زیبایست!!!
عینکم را برداشتم...
وحشت کردم از هیاهوی رنگها...
آدمها هزار رنگ میشوند...
عینکم را بدهید...
میخواهم به دنیای یک رنگم پناه ببرم...!!!

 

 


آه پـتروس...

کآشـ بودے و اَنگـُشـتِ مـُبـآرَکت را فرو مــے بـُردے در چـِشـم وچـآل مآ

عَـجـیـب چـِ?ـہ مــے ?ُنـَ? این روزهآ !!

?ُنیآ ?ارَ? ??ـیــωــ مــے شَوَ? پـتــــــــــروس !!!

 

 

*نظریادتـــــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ نرهــــــــــــ*

 




[ دوشنبه 92/5/14 ] [ 1:31 عصر ] [ آفریده ]

نظر

آقا منم دیگه زن نمیگیرم

چندسال پیش ی روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم.

ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و  داداشم  سرم هوار شدند و فریاد زدن که:

« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر ».

رفتم خواستگاری؛ دختر پرسید:

« مدرک تحصیلی ات چیه ؟ »

گفتم:« دیپلم تمام !»

گفت:« بی سواد ! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه »

رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم برگشتم ؛ رفتم خواستگاری؛

پدر دختر پرسید: « خدمت رفتی ؟ » گفتم: « هنوز نه »

گفت: « مردنشده ی نامرد! بزدل! ترسو! سوسول!  پاشو برو سربازی ! »

رفتم دو سال خدمت سربازی رو انجام دادم برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛

مادر دختر پرسید: « شغلت چیه ؟»

گفتم: « فعلا کار گیر نیاوردم »

گفت:« بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار !»

رفتم کار پیدا کنم؛ گفتن: « سابقه کار می خوایم »

رفتم سابقه کار جور کنم؛ گفتن:« باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدیم »

دوباره رفتم کار کنم؛ گفتن: « باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدیم »

برگشتم؛ رفتم خواستگاری

گفتم: « رفتم کار کنم گفتن سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتن باید کار کرده باشی »

گفتن: « برو جایی که سابقه کار نخواد ». رفتم جایی که سابقه کار نخواستن

گفتن: « باید متاهل باشی ! »

برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم:« رفتم جایی که سابقه کار نخواستن گفتند باید متاهل باشی »

گفتن: « باید کار داشته باشی تا بذاریم متاهل شی »

رفتم گفتم: « باید کار داشته باشم تا متاهل بشم »

گفتن:« باید متاهل باشی تا به تو کار بدهیم »

برگشتم؛ رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم ...



آقا منم دیگه زن نمیگیرم



[ یکشنبه 92/5/13 ] [ 3:0 عصر ] [ پترس ]

نظر

دیب !

خنده ام میگیرد

وقتی پس از مدت ها بی خبری

بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری

میگویی : دلم برایت تنگ است

یا مرا به بازی گرفته ای

یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی

دلتنگی ارزانی خودت . . .

 

یارو زبونش می گرفته، میره داروخونه میگه: آقا دیب داری؟

کارمند داروخونه میگه: دیب دیگه چیه؟

یارو جواب میده: دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.

کارمنده میگه: والا ما تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟

یارو میگه: بابا دیب، دیب!

طرف می‌بینه نمی فهمه، می ره به رئیس داروخونه میگه.

 

اون میاد ‌می پرسه: چی می‌خوای عزیزم؟

یارو میگه: دیب!

رئیس می پرسه: دیب دیگه چیه؟

یارو میگه: بابا دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ‌ورش دیب داره.

رئیس داروخونه میگه: تو مطمئنی که اسمش دیبه؟

یارو میگه: آره بابا. خودم دائم مصرف دارم. شما نمی‌دونید دیب چیه؟

رئیس هم هر کاری می‌کنه، نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه...

 

یکی از کارمندای داروخونه میاد جلو و میگه: یکی از بچه‌های داروخونه مثل همین
آقا زبونش می‌گیره. فکر کنم بفهمه این چی می‌خواد. اما الان شیفتش نیست.

رئیس داروخونه که خیلی مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره.

یکی بره دنبالش، سریع برش داره بیارتش.

میرن اون کارمنده رو میارن. وقتی میرسه، از یارو می‌پرسه: چی می خوای؟

یارو می گه: دیب!

کارمنده میگه: دیب؟

یارو: آره.

کارمنه میگه: که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟

یارو: آره.

کارمند: داریم! چطور نفهمیدن تو چی میخوای؟!

همه خیلی خوشحال شدن که بالاخره فهمیدن یارو چی میخواد. کارمنده سریع

میره توی انبار و دیب رو میذاره توی یه کیسه مشکی و میاره میده به یارو و

اونم میره پی کارش.

همه جمع میشن دور اون کارمند و با کنجکاوی می‌پرسن: چی می‌خواست این؟

کارمنده میگه: دیب!

می‌پرسن: دیب؟ دیب دیگه چیه؟

می گه: بابا همون که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!

رئیس شاکی میشه و میگه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار

ببینیم دیب چیه؟

کارمنده میگه: تموم شد. آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!

 



[ شنبه 92/5/12 ] [ 4:9 عصر ] [ پریناز ]

نظر

بازم من:)

سوالی که ذهن دونفر رو توی این وبلاگ درگیر کرده:آیا میشه رو میز ناهار

خوری شام خورد؟؟پوزخند

.

.

وقتی مو تو غذا باشه فرقی نداره موی دلبر باشه یا سبیل اصغر آقاتهوع‌آور

.

.

هیشکی ام نیست بهمون بگه: تو دلم ول وله اس واسه خواستنت...گریه‌آور

.

.

دقت کردین سریال مادرانه بیشتر پدرانه است؟؟مشکوکم

.

.

پدر: دخترم درس میخونی یا بدمت شوهر؟؟

دختر: پدر بخدا اگه درسم بخونم قبول نمیشم!!نکته بین

.

.

فرستادن  شارژ یه پسره واسه دوست دخترش ااااااااااااااااااااااااااااااااااا

عزیزم خودت بخراشش!!

.

.

ممکنه بهت بگم بذار به درد خودم بمیرم اما

تو نذار بمیرم شعور داشته باش یه کم...یعنی چی؟

.

.

اشتباهی واسه یکی از فامیلامون صفحه خالی فرستادم

بعد از چند دقیقه اس داده پیام پر از محبت شما

 را که سرشار از حرفهای ناگفته بود دریافت کردم!!!

یعنی یه آدم عاقل دوروبرم نیست!!

..............................................................................................

دکتر پای نسخه ام بنویس ملاقات ممنوع بگذار تنهاییم دلیل پزشکی داشته باشد!!

هعییییییییییییییییییییییی روزگار..

...................................................................................................

ارائه ی نظر نشانه شخصیت شماستاصلا!



[ پنج شنبه 92/5/10 ] [ 9:26 عصر ] [ ساندیس ]

نظر

شب قدر....

سلام به همه بچه های خودم ایشالا که همه حالشون  خوب باشه من که زیاد خوب نیستم دلم گرفته هرچقدر هم اسید خوردم باز نشد فکر کنم بخاطر غذای پادگان باشه .....بچه ها امشب منو خیلی دعا کنید...هرکی دعا نکنه ایشالا عشقش بهش اس ام اس نده.....      شب قدر است و محتاج دعایم   ز عمق دل دعایی کن برایم    اگر امشب به معشوقش رسیدی     خدارو در میان اشک دیدی    بگو یا رب فلانی فلانی رو سیاه است    دو دستش خالی و غرق گناه است    بگو یارب تویی دریای جوشان    در این شب رحمان بر وی بنوشان       خدایا به حق شب قدرت..... عافیت و سلامتی جسم و دین و دنیا و اخلاق رو نصیب همه بچه های وبلاگ کن...



[ چهارشنبه 92/5/9 ] [ 9:12 عصر ] [ پسر بد ]

نظر

لحظه ی رفتن......

لحظه ی رفتن پا به پاش نگاه میکردم تو چشاش

بوسه خداحافظی رو آروم گذاشتم رو لباش

نم نم بارون از چشاش میریخت رو گونه هاش یواش

میخواست بگه دوست دارم انگاری بغض کرده صداش

زیر لبش همش میگفت خدا خودت پشت و پناش

هنوز نرفته بود ولی گریه میکردم پا به پاش

یادم میاد میخریدم گلای رنگارنگ براش

خدا خودت یه کاری کن، خیلی دلم تنگه براش

قسم به اون اشک چشاش پَر میزنه دلم براش

نمیدونم که بعد من جامو کی پر کرده براش

 

 



[ چهارشنبه 92/5/9 ] [ 7:10 عصر ] [ پریناز ]

نظر

اینم پارک دوبل دخترا

هی بگید دخترا پارک دوبل بلد نیستن اونوقت میشه بگید این چه دخترا حالشو ببریدآفرین

 



[ چهارشنبه 92/5/9 ] [ 5:16 عصر ] [ پارمیدا ]

نظر

شب قدر

هرچی صبر کردم هیچ کس چیزی ننوشت آخرش خودم یعنی روابط عمومی باید بنویسم

شب های قدره یک شبشم رد شده اگه مثل من خواب موندین هنوز دوشب دیگش مونده دعا کنید واسه همه دعا دیگه خسیس بازی بر نمی دارهچشمک دعا کنیدگل تقدیم شما

دستهاتونو بگیرین بالا می خوام دعا کنم

خدایا به صاحب این شبهای عزیز به فرق شکافته علی قسمت میدم به داد این بندگان کمترینت برس دعاهای به حقشونو اجابت کن امیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــن یا رب العالمین



[ یکشنبه 92/5/6 ] [ 9:50 صبح ] [ پارمیدا ]

نظر